جدول جو
جدول جو

معنی چاه تل - جستجوی لغت در جدول جو

چاه تل
(تَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’قریه ای است از قرای تنگستان از بلوکات فارس’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 132)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاه کن
تصویر چاه کن
کسی که پیشه اش کندن چاه یا لای روبی کاریز است، چاه کن، مقنی، کسی که چاه مستراح را خالی می کند، بیشتر در معنای دوم استفاده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاه ویل
تصویر چاه ویل
چاهی بی انتها در جهنم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاه جو
تصویر چاه جو
مقنّی، آنکه کاریز حفر می کند، چاه کن، آنکه قنات را لای روبی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاه سر
تصویر چاه سر
سر چاه، لب چاه، دهانۀ چاه، برای مثال کزآن چاه سر با دلی پر ز درد / دویدم به نزد تو ای زادمرد (فردوسی - ۳/۳۷۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاه بن
تصویر چاه بن
بن چاه، ته چاه، تک چاه
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
دهی است از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر که در 24 هزارگزی باختر اهرم و 3 هزارگزی خاور خلیج فارس واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 690 تن سکنه دارد. آبش از چاه، محصولش غلات، خرما و تنباکو، شغل اهالی زراعت و راهش شوسۀ سابق بوشهر به لنگه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است جزء دهستان اشکور بالا بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 62 هزارگزی جنوب رودسر و 26 هزارگزی جنوب خاوری سی پل واقع شده. کوهستانی و سردسیر است و 228 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، بنشن، لبنیات و عسل، شغل اهالی زراعت، گله داری و شالبافی و راهش مالرو وصعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی است از دهستان زیر کوه بخش قاین شهرستان بیرجند که در 18 هزارگزی جنوب خاوری قاین واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 13 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
از متعلقات لارستان است. (از مرآت البلدان ج 4 ص 132)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چاه مغ
تصویر چاه مغ
چاه عمیق، چاه گود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاه کن
تصویر چاه کن
مقنی، کسی که کارش چاه کندن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاه گل
تصویر کاه گل
((گِ))
مخلوط کاه و گل که برای اندودن بام و دیوار به کار برند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاه کن
تصویر چاه کن
مقنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
راهکار، راه چاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
Solution
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
solution
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
समाधान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
suluhisho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
çözüm
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
해결책
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
解決策
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
פִּתָרוֹן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
solusi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
วิธีแก้ปัญหา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
Lösung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
oplossing
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
solución
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
soluzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
solução
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
解决方案
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
rozwiązanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
розв'язання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
решение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راه حل
تصویر راه حل
সমাধান
دیکشنری فارسی به بنگالی